اخلاص
09 دی 1393 توسط مظاهري تيراني
روزی بهلول دید که هارون برای سر کشی از ساخت مسجدی از این در شهر بغداد آمده است.
صدا زد:ای هارون چه کار می کنی هارون گفت:دارم خانه خدا بنا می کنم.
بهلول پرسید :خانه برای خداست ؟هارون پاسخ داد بله.
بهلول گفت: امر کن بالای سر درش بنویسند مسجد بهلول.
هارون براشفت وگفت:احمق من پول می دهم آن وقت به اسم تو باشد؟
بهلول گفت:احمق تو هستی یا من؟برای خودت خانه می سازی اسم خدا رویش می گذاری؟