ایمان واقعی
08 دی 1393 توسط مظاهري تيراني
- روزی بازرگانی موفقی از مسافرت بازگشت ومتوجه شد خانه ومغازه اش در غیاب او آتش گرفته و
- کالاهای گرانبهایش همه سوخته و خاکسترشده وخسارت هنگفتی به او وارد آمده است.
- فکر می کنیدآن مرد چه کرد؟
- خدا را مقصر شمرد وملامت کرد؟ویا زانوی غم در بغل گرفت واشک ریخت؟
- او با لبخندی بر لبان ونوری در دیدگان سر به آسمان بلند کرد وگفت:«خدایا می خواهی اکنون چه کنم؟»
- مرد تاجر پس از نابودی کسب پر رونق خود تابلویی بر ویرانه های خنه ومغازه اش آویخت که روی آن نوشته بود:
- «مغازه ام سوخت اما ایمانم نسوخته است. فردا دوباره شروع خواهم کرد.»
-
- انسان امید وار وبا ایمان در جایی که همه شکست می بینند. کامیابی می بیند.
- «اوریسون ماردن»